این سرخ گونه
هرگز سخن از درد
نرانده ست ...
درون آتش می زید
و هراس را با او
یارای برابری نیست ...
خاموش نشسته به انتظار ،
زخم را
و گلوله را پاس می دارد
تا آن روز
کز جراحت سهمگین خویش
پرچمی برافرازد ...
*
این سرخ گونه
خاموش نشسته به انتظار
تمامی تن من ،
سرزمین من است ...